مشتی ما هرشب و تو کوچه ها این شهر آس و پاسیم ، از دردایی که داریم ، از غمایی که داریم.
دیگه جای زخمام رو تنم هیچ دردی نمیکنه ، چاقویی که زدی دلم رو راحت میکنه.
پسر خوب چاقو زدی فک کردی چی بردی ، باشه ولی تو اون میسپارم به الله بالاسر.
زخمای رو تنم و که خاطرت خوردم از یاد رفته ، خیلی وقته که برای تو این دل من مرده.
تو چی میدونی از شبایی که میمردم براش ، تو چی میدونی از کارایی که کردم من براش.
تو چی میدونی از بدبختیایی که کشیدم ، تو چی میدونی از گل رزی که بهش میدادم.
صدای درد این قلبم میپیچه تو این شهر ، چیکار کنم دیگه که تو باز برگردی پیشم.
کادویی که بهم دادی رو من هنوز دارم ، هرزگاهی نگاشون میکنم تا صبح میبارم.
دلم میخواد برع از این شهر بی عاطفه ، این شهر که کوچه به کوچش تورو یاد من میندازه.
لیلااای من همه روز و شبای من ، چیکار کردم که شدی دشمن خونی من.
من همون پسری هستم دلشو تیکه تیکه کردی ، برد و باخت زندگی رو وقتی رفتی فهمیدم من.
تیکه تیکه بکن دلو ک دیگه عاشقت نشه ، جوری کشیدم دار و دور گردنم که باز نشه.
پرده های مشکی گرفته کل اتاقو ، دیگه هیچکی نمیچینه میوه‌ی این باغو.
خودت میدونی که خوشبختیت آرزوی دلمه ، پس چرا برنمی‌گردی دلم به آرزوش برسه.
یروز رفته بودم به همون کافه همیشگی ، دیدمش که داره جلو چشم بهم خیانت می‌کنه.
تور هر شب من میدیدم توی هربار مستی ، آخر این داستان من موندم تویی که پیشم رفتی.